والدین پیامبروالدین پیامبر، "عبدالله" کوچکترین فرزند عبدالمطلب و "آمنه" دختر "وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مرة" میباشند. پس از واقعه حفر زمزم و پس از اینکه عبدالمطلب شتران را به جای پسرش قربانی کرد، در حالیکه از این قضیه بسیار شادمان بود، دست عبدالله را گرفت و به خانه "وهب بن عبدمناف بن زهره" که پیشوای قبیله «بنیزهره» بود، رفت و آمنه دختر وهب را برای عبدالله خواستگاری کرد. ۱ - پدر پیامبرپدر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، "عبدالله" کوچکترین فرزند عبدالمطلب بود. عبدالله، "زبیر" و "عبدمناف" (ابوطالب) از یک مادر، "فاطمه" دختر "عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم"، بودند. از "هشام بن محمد" روایت کردهاند که عبدالله و ابوطالب، زبیر و "عبدالکعبه" و "عاتکه" و "بره" و "امیمه" فرزندان عبدالمطلب همگی از یک مادر (فاطمه) بودند. [۱]
طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم والملوک)، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۸۷۹م، الجزء الثانی، ص۲.
[۲]
ابناثیر، عزالدین، کامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران)، ترجمه عباس خلیلی، تصحیح دکتر مهیار خلیلی، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، ج۱، ص۴۶۶.
[۳]
یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب (ابن واضع یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ج۱، ص۵۱۵.
کنیه عبدالله "ابوقشم" "ابومحمد" و "ابواحمد" و لقبش "ذبیح" بوده است. [۴]
آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۷۷۹، چاپ چهارم، ص۵۱.
۲ - مادر پیامبرمادر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، "آمنه" دختر "وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مرة" است. [۵]
یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب (ابن واضع یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ج۲، ص۱۰.
[۶]
ابناثیر، عزالدین، کامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران)، ترجمه عباس خلیلی، تصحیح دکتر مهیار خلیلی، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، ج ۱، ص۴۶۶.
[۷]
کاتب واقدی، محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴، ج ۱، ص۴۹.
[۸]
مسعودی، ابوالحسن علیبن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم، ج ۲، ص۶۲۹.
"هشام بن محمد بن سائب کلبی" از پدرش نقل میکند که میگفته: «پانصد نفر از جدههای مادری و پدری رسول خدا را که نامشان را بررسی کردم و نوشتم، در هیچ مورد مشاهده نکردم که در ازدواج آنها، سنتهای جاهلی معمول بوده یا زناکار باشند.» "محمد بن عمر اسلمی" نقل میکند که رسول خدا فرموده است: «من از نسلی که همواره ازدواج شرعی میکردهاند، متولد شدهام و سنتهای جاهلی نسب مرا مخدوش نکرده است.» [۹]
کاتب واقدی، محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴، ج ۱، ص۸۸.
۳ - جریان نذر عبدالمطلب"عبدالمطلب" که هنگام حفر چاه زمزم تحت فشار قریش قرار گرفته بود، برای رهایی از این آزار و اذیتها و فشارها، نذر کرد چنانچه خداوند ده پسر به او عطا کند، پس از آنکه به اندازه کافی رشد کرده به سن مورد نظر رسیدند و توانستند در این امر به پدرشان کمک کنند و از فشارهای قریش بکاهند، یکی از آنها را در پیشگاه کعبه برای خداوند قربانی کند. بنابراین بعد از رسیدن به حاجت خود و بزرگ شدن پسرانش موضوع را با آنان در میان گذاشت و ایشان قبول کردند که به گفتههای پدر خویش عمل کنند و بنا به رسم آن زمان هر کدام تیری نزد عبدالمطلب آوردند که با استفاده از آن تیرها قرعهکشی کرده و یکی از آنان به قید قرعه قربانی شود که در این میان قرعه به نام عبدالله درآمد، عبدالمطلب با اینکه از این قضیه بسیار غمگین و افسرده بود، دست عبدالله را گرفته به قربانگاه برد، اما وقتی مردم قریش از موضوع آگاه شدند، او را از این کار منع کردند. بنابراین عبدالمطلب تصمیم گرفت دیه (خونبهای) یک انسان که ده شتر بود را با عبدالله به معرض قرعه گذارد، چنانچه باز قرعه به نام عبدالله درآمد، بر تعداد شتران بیفزاید تا اینکه قرعه به نام شتران درآید، سرانجام نیز قرعه به نام صد شتر درآمد و بدین ترتیب عبدالله که در این هنگام بیش از بیست و چهار سال نداشت، از مرگ نجات پیدا کرد. [۱۰]
ابنهشام، محمد بن هشام، سیرة النبویه (زندگانی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ترجمه سیدهاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، ۱۳۷۵، ص۹۸.
[۱۱]
طبری، محمدبن جریر، تاریخ الرسل والملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳، چاپ دوم، ج ۱، ص۲۶۴.
[۱۲]
ابناثیر، عزالدین، کامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران)، ترجمه عباس خلیلی، تصحیح دکتر مهیار خلیلی، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، ج ۱، ص ۱۰۸.
این جریان سبب شد که عبدالله علاوه بر اینکه میان قریش، شهرت بسزائی پیدا کند، در میان فامیل خود بویژه پدرش مقام و منزلت بزرگی بدست آورد. [۱۳]
طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم والملوک)، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۸۷۹م، الجزء الثانی، جدوم، ص۱۳۹.
۴ - ازدواج عبدالله و آمنهپس از واقعه حفر زمزم و پس از اینکه عبدالمطلب شتران را به جای پسرش قربانی کرد، در حالیکه از این قضیه بسیار شادمان بود، دست عبدالله را گرفت و به خانه "وهب بن عبدمناف بن زهره" که پیشوای قبیله «بنیزهره» بود، رفت و آمنه دختر وهب را برای عبدالله خواستگاری کرد، وهب نیز موافقت کرد و عبدالله آمنه را به همسری اختیار کرد و آمنه پس از مدتی به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باردار شد. [۱۴]
طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم والملوک)، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۸۷۹م، الجزء الثانی، ج۳، ص۷۹۶.
[۱۵]
ابناثیر، عزالدین، کامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران)، ترجمه عباس خلیلی، تصحیح دکتر مهیار خلیلی، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، ج ۲، ص۷.
[۱۶]
کاتب واقدی، محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴، ج ۱، ص۷۶.
۵ - چگونگی وفات عبدالله و آمنهعبدالله بعد از ازدواج با آمنه، به قصد بازرگانی همراه کاروانی از قریش رهسپار شام و غزّه شد. هنگامی که از کار بازرگانی و فروش کالاهای خویش فارغ گشت در بازگشت به مدینه رفت و در حالیکه بشدت بیمار بود، به مدت یک ماه نزد دائیهای پدرش (طایفه بنیالنجّار) در خانهای معروف به "دارالنّابغه" بیمار و بستری بود. زمانی که عبدالمطلب سراغ پسرش را از همراهان عبدالله که به مکه برگشته بودند گرفت، ماجرا را برایش شرح دادند. وی نیز پسر بزرگ خود "حارث" را در پی عبدالله به مدینه فرستاد، اما وقتی او به مدینه رسید، عبدالله رحلت کرده بود در حالیکه بیش از بیست و پنج سال نداشت. [۱۷]
حلبی شافعی، علی بن برهان الدین، انسان العیون فی سیرة الامین المامون (المعرفة بالسیرة الحلبیه)، طباع بمطبعة الازهریة بمصر، سنة ۱۳۵۱ هـ. الجزء الاول، ص۵۹.
[۱۸]
ابناثیر، عزالدین، کامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران)، ترجمه عباس خلیلی، تصحیح دکتر مهیار خلیلی، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، ج ۲، ص۱۰.
[۱۹]
طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم والملوک)، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۸۷۹م، الجزء الثانی، ج۲، ص۸.
کلینی بنابر روایتی از جعفر بن محمد آورده که وفات عبدالله دو ماه پس از ولادت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است. [۲۰]
کلینی، ابی جعفر محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه و شرح مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ج ۱، ص۴۳۹.
علامه مجلسی وفات وی را ۲۸ ماه پس از میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همچنین هفت ماه پس از میلاد آن گرامی ذکر کرده، [۲۱]
ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، قاهره، چاپ محمدابراهیم و احمد عاشور، ج ۱، ۱۹۷۰ م، ص۱۳.
اما قول مشهور این است که عبدالله پیش از میلاد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وفات یافته است.از عبدالله کنیزی به نام "اُمّ ایمن" و پنج شتر و یک گله گوسفند و شمشیر و اموالی به جای ماند که رسول خدا آنها را به ارث برد. [۲۴]
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ه، الجزء الخامش عشر، ج۱۵، ص۱۲۵.
آمنه نیز شش سال و سه ماه پس از ولادت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام بازگشت از مدینه (که به قصد زیارت آرامگاه شوهرش به آنجا رفته بود) و پس از دیدار با خویشاوندان خویش، در سی سالگی در محلی بین مکه و مدینه که «ابواء» نامیده میشد، در گذشت و همانجا دفن شد. [۲۶]
جمعی از نویسندگان، تاریخ پیامبر اسلام، ص۵۲.
[۲۷]
مسعودی، ابوالحسن علیبن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم، جدوم، ص۶۳۰.
۶ - سپردن محمد به حلیمهرسول خدا هفت روز از مادر خود (آمنه) شیرخورد و عبداللمطلب در روز هفتم تولد ایشان، وی را "محمد" نام گذاری کرد چراکه میخواست در آسمان و زمین پسندیده و محمود باشد، کنیز "ابولهب" به نام "ثویبه" چند روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را شیر داد، بعد از او سعادت شیر دادن رسول خدا نصیب زنی از قبیله «بنیسعد» به نام "حلیمه" دختر "ابو ذویب" گردید که دو سال تمام ایشان را شیر داد و در دو سالگی او را از شیر گرفت و در سال پنجم ولادت حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حلیمه او را به مادرش بازگرداند. [۲۹]
مسعودی، ابوالحسن علیبن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم، ج۲، ص۲۷۵.
[۳۰]
کاتب واقدی، محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴، ج ۱، ص۹۷.
[۳۱]
یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب (ابن واضع یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ج ض، ص۳۶۲.
۷ - پانویس۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «والدین پیامبر»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۱۷. ردههای این صفحه : تاریخ اسلام | تاریخ زندگانی پیامبر اسلام | کودکی پیامبر | مقالات پژوهه | نیاکان پیامبر
|